الهام بهروزی: ایران سرزمینی است که افزون بر جای دادن آثار باستانی و تاریخی کمنظیری در خود که نشان از شکوه تمدن و تاریخ دیرینهاش دارد، میراث فرهنگی ناملموسی را در بطن خود پرورش داده که در عین منحصربهفرد بودن؛ نمایانگر ژرفای اندیشهورزی و هنرمندی مردمان این اقلیم است.
الهام بهروزی
ایران سرزمینی است که افزون بر جای دادن آثار باستانی و تاریخی کمنظیری
در خود که نشان از شکوه تمدن و تاریخ دیرینهاش دارد، میراث فرهنگی ناملموسی را در
بطن خود پرورش داده که در عین منحصربهفرد بودن؛ نمایانگر ژرفای اندیشهورزی و
هنرمندی مردمان این اقلیم است که برای هر پدیدهای در زندگی رسم و آیینی را تعریف
و نهادینه کردهاند.
هر چند بسیاری از این آیین و رسوم در گذر زمان به فراموشی سپرده شدهاند
و تنها المانهایی از آنها به امروز رسیده است ولی از این میان، برخی از این
میراث کهن و فرهنگی ناملموس پا به پای زمان پیش آمده و با حفظ ماهیت اولیه و اندکی
تغییر در ظاهر خود به عصر حاضر رسیده و در زندگی مدرن ایرانیان احیا و باززندهسازی
شدهاند. بیشک این میراث از جهات زیادی ارزشمند و حفظ آنها وظیفهای واجب و
همگانی است. از جمله این آیینها میتوان به جشن نوروز، چوگان، خانهتکانی، سفره
هفتسین، چهارشنبهسوری، مهرگان، چلهنشینی (یلدا)، سده و موسیقی نواحی اشاره کرد که
برخی از آنها در فهرست یونسکو ثبت جهانی شدهاند و برخی دیگر در انتظار برای ثبت صف
کشیدهاند.
چهارشنبهسوری، مهرگان، چلهنشینی (یلدا)، سده و موسیقی نواحی میراث
فرهنگی ناملموسی هستند که در سال جاری در برنامه جاده ابریشم یونسکو در دو نشست
جداگانه برای ثبت جهانی مورد بررسی قرار گرفتهاند و بهدلیل ماهیت و استمراری که
داشتهاند از بخت بالایی بای ثبت در فهرست یونسکو برخوردارند.
در این رابطه نماینده کمیسیون ملی یونسکو در برنامه جاده ابریشم یونسکو
درباره معرفی و ثبت جهانی میراث ناملموس در یونسکو گفت: روند ثبت جهانی میراثفرهنگی
ناملموس در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) متفاوت است، پرونده
ثبت جهانی جشن یلدا، پیشتر به همت وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و کمیسیون
ملی یونسکو- ایران، به این سازمان ارائه شده و به احتمال زیاد سال آینده (۱۴۰۱) طرح و تصویب شود.
حسن باستانیراد با بیان اینکه ثبت میراثناملموس با پروندههای مشترک
محدودیت ندارد و هر سال چندین پرونده ثبت میشود (مانند نوروز با حضور ۱۲ کشور به میزبانی
دبیرخانه آن در ایران)، افزود: اما برای ثبت میراث یک کشور تا زمانی که کشور دیگری
به پرونده آن نپیوندد و مستقل باشد (مانند برنامه پاسداشت خوشنویسی ایرانی که امسال
به همت کمیسیون ملی یونسکو، انجمن خوشنویسان ایران و وزارت میراث فرهنگی به ثبت جهانی
رسید)، دارای محدودیت است و نمیتوان هر سال پرونده مستقل ارائه کرد. جشن چله (یلدا)،
به عنوان پرونده مستقل ایران تدوین و به سازمان یونسکو ارائه شده و در نوبت بررسی و
ثبت است.
به گفته وی، بهترین موضوع برای طرح جشنهای ایرانی گاهنامه (تقویم) خورشیدی
ایرانی است، زیرا این آیینها و جشنهایی مانند چله در گاهشمار رسمی ایران معنا پیدا
میکنند. برای نمونه جمهوری آذربایجان که از تقویم میلادی به عنوان تقویم رسمیـ اداری
استفاده میکند، اما جشنی را ارائه کرده است بهنام چهارشنبه تراکمه (چهارشنبه آخر
سال) که گویا در یک روستا بهطور کامل و در برخی از دیگر مناطق جمهوری آذربایجان به
صورت پراکنده برگزار میشود؛ اما این جشن همان چهارشنبهسوری ایرانی است که در تقویم
ایرانی در آخرین سهشنبهشب سال برگزار میشود، وگرنه آخرین سهشنبهشب در تقویم رسمی
جمهوری آذربایجان مانند دیگر کشورها در اواخر ماه دسامبر و هفته نخست دیماه است که
مشخص میشود این جشن بر اساس تقویم خورشیدی ایرانی در اواخر اسفندماه (اوایل ماه مارس)
است، نه بر اساس گاهنامه میلادی و رسمی دیگر فرهنگها و کشورها.
باستانیراد با تاکید بر اینکه نوروز در کشورهای گوناگون آسیای مرکزی،
غربی، قفقاز و شرق اروپا که پاس داشته میشود بر مبنای تقویم ایرانی است نه تقویم رسمی،
ملی و اداری آن کشورها، افزود: از این رو، ما روی تقویم هجری خورشیدی که مبنای گاهشماری
فرهنگی، تاریخی، رسمی و دینی تقویم در ایران است تمرکز کردیم.
به عقیده نویسنده «کتاب ایران پل میانفرهنگی جاده ابریشم»، تقویمهای هجری قمری (با کارکرد دینی در
کشورهای اسلامی) و میلادی بهعنوان تقویم بینالمللی در ایران و همچنین افغانستان هم
کاربرد دارد و در ایران هر سه تقویم در کنار هم استفاده میشوند و مانع یکدیگر نیستند؛
یعنی هر کدام از کشورها که برای نمونه نوروز، مهرگان، شب چله و چهارشنبهسوری را برگزار
میکنند، در واقع بهصورت غیررسمی از تقویم ایرانی بهره میبرند و این تقویم ایرانی
است که زمان جشنهای آنها را تعیین میکند و رویدادهای فرهنگی آنها را رقم میزند،
نه تقویم رسمی و ملی کشور خودشان.
وی با بیان
اینکه در تقویم خورشیدی ایرانی دهها جشن داشتیم که ۲۴ جشن آن اصلی بوده و ۱۲ جشن که به نام یکی از روزهای هر ماه نامگذاری شده جایگاه
ویژهای داشتهاند، تصریح کرد: در ماه مهر (برج هفتم سال) یک روز به نام مهر نامیده
میشد که گاه آن را ۱۰ مهر
دانستهاند و برخی نیز بر ۱۶ مهر
تاکید دارند. در استانهای مختلف جشن مهرگان را که همزمان با دانهپاشیدن و کشاورزی
بوده، در روزهای متفاوتی از یکم مهر تا ۱۶ مهر
برگزار میکردند. در اسطورههای ایرانی برابر است با تاجگذاری فریدون (به سر برنهاد
آن کیانی کلاه / به روز خجسته سر مهرماه)؛ جالب آنکه هزارهها در شمال افغانستان این
ماه را تُخمریز مینامند که همزمان با فصل کاشت غلات بهویژه گندم و جو، بهعنوان
مهمترین محصول زراعی این منطقه جغرافیایی است.
نماینده کمیسیون ملی یونسکو- ایران در برنامه جاده ابریشم یونسکو
ادامه داد: اگر چه در تقویم رسمی افغانستان نام ماهها همان است که در دوره قاجاریه
هم در ایران رواج داشت مانند ماه میزان برابر با مهرماه؛ اما در میان هزارهها نامهای
ماهها بسیار جالب است؛ همچنین ماه برگریز برای آبانماه، «چلیه تابستو» برای مردادماه
(همزمان با چله بزرگ تابستان) و «چیله زمستو» برای آذر برابر با چله بزرگ و شب چله.
باستانیراد با اشاره به اینکه بر اساس گاهشمار خورشیدی برخی از این
جشنها متناسب با اعتدالین (آغاز بهار و پاییز) و انقلابین (آغاز تابستان و زمستان)
است، یادآور شد: انقلاب شبها در شب چله (۳۰آذر)
که حدود ۱۴ساعت و ۱۵ دقیقه در برابر
۹ ساعت و ۴۵ روز است یا نوروز (آغاز بهار) و مهرگان که متناسب با اعتدالین
است و تقریبا مدت زمان روز و شب برابر است (حدود ۱۲ ساعت ۱۰ دقیقه
روز در برابر ۱۱ ساعت
و ۵۰ دقیقه شب).
به گفته وی، جشن سده در مناطق جنوبی ایران در میان زرتشتیان و مسلمانان
در استانهای فارس، هرمزگان، کرمان خراسانجنوبی، یزد و بخشهایی از سیستان و بلوچستان
همچنان پاسداری میشود و ایرانیان در این مناطق، سده را جشن میگیرند، البته چهارشنبه
سوری در سالهای گذشته در این مناطق کمرنگتر از سده بوده است، اما سایر ایرانیان در
هر جای جهان به ویژه در ایران، چهارشنبهسوری را جشن میگیرند و فراگیرتر از سده است.
باستانیراد با تاکید بر اینکه جشنها بستر تعاملات فرهنگی و تأثیرگذاری
فرهنگها بر یکدیگر هستند، گفت: برای نمونه چله را که بلندترین شب در تقویم ایرانی
است علاوه بر ایرانیان، برخی مردم آسیای مرکزی و آسیایغربی هم برگزار میکنند. در بررسی پرونده جشنها در
سازمان یونسکو، گروهها و جمعیت برگزارکننده، رویدادهای جانبی و نقش فرهنگی و اجتماعی
جشنها در جامعه، و مولفههای دیگر مهم هستند. در ثبت همین رویدادها در مرکز میراث
ناملموس زندهبودن یعنی برقراری خودجوش و دائمی بودن جشنها بسیار مهم تلقی میشود؛
از این رو، جشنهای ایرانی شانس بالایی برای ثبت جهانی دارند که به چنین ویژگیهایی
آراسته هستند.
وی با اشاره به برگزاری چهاردهمین دوره جشنواره موسیقی نواحی در آبانماه
۱۴۰۰ در کرمان بیان
کرد: این رویداد از منظمترین جشنوارههای هنری ایران است که در ۱۴ سال گذشته مستمر
برگزار شده است. همه نواحی ایران از همه استانها و همه اقوام ایرانی نمایندگانی در
این رویداد دارند و موسیقی محلی خود را مینوازند.
رییس مرکز پژوهشی جاده ابریشم دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه تنوع
و وحدت از ویژگیهای موسیقی نواحی ایران است، افزود: ضمن اینکه هر کدام از گونههای
موسیقی نواحی زیرمجموعهای از موسیقی ایرانی و متعلق به یک بخش جغرافیایی، گروه فرهنگی
و فولکلور منطقهای خاص هستند (یعنی تنوع دارند)، اما در کل زیرمجموعه موسیقی ایرانی
هستند و از این نظر با هم وحدت دارند. همین موضوع از شاخصهای مهم در برنامه جاده ابریشم
بهشمار میرود که شعار آن تنوع، گفتوگو و توسعه است.
به گفته وی، از یکسو ممکن است ساز یک منطقه با ساز نواحی دیگر متفاوت
باشد (برای نمونه تفاوت قیچک با کمانچه در موسیقی بلوچ و کردی)، اما همه اینها در گروه
سازهای ایرانی جای میگیرند. نکته مهم دیگر آنکه هر کدام از انواع موسیقی نواحی ایران
با جشنهای ایرانی ارتباط مستقیم دارند. در جشنواره موسیقی نواحی نوازندهها
معمولا با لباسها و سازهای محلی خود حاضر میشوند و ترانهها را با زبان، گویش و یا
لهجههای محلی میخوانند و مینوازند که معرفی جهانی هرکدام از این گونههای موسیقی
توأمان چند قابلیت ویژه از موسیقی، ساز و زبان گویش تا پوشاک، ترانهها و ادبیات یک
ناحیه را به نمایش میگذارد.
نماینده کمیسیون ملی یونسکو-ایران در برنامه جاده ابریشم یونسکو افزود:
جشنواره موسیقی نواحی هم پاسداشت موسیقی ایرانی و محلی و هم معرف پوشاک سنتی و لهجههای
ایرانی و اشعار محلی و ترانههای عامه است و در یک نگاه موسیقی نواحی قابلیت بالایی
دارد که تعاملات منطقهای اقوام مشترک با کشورهای همسایه را نیز تقویت کند.
وی به اشتراکات فرهنگی و هنری اقوام ایرانی و کشورهای همسایه اشاره کرد
و گفت: ساز قیچک میان بلوچهای ایران و پاکستان یا دوتار در خراسان و گروههای بسیاری
از اقوام آسیای مرکزی و همچنین عاشیق جمهوری آذربایجان با ایرانیان آذری و همچنین موسیقی
کردی ایران با موسیقی کردهای شمال عراق، جنوب ترکیه و شرق سوریه و موسیقی ساحلنشینان
خلیجفارس با موسیقی جنوب آن، نقاط مشترک بسیار دارند و از جنبه میراث مشترک بسیار
مهم هستند.
باستانیراد در پایان یادآور شد: موسیقی از یکسو با دیگر کشورها به ویژه
همسایگان تعامل فرهنگی ایجاد میکند و از سوی دیگر، میتواند نماد صلح و دوستی میان
فرهنگهای این مناطق باشد. از اینرو پافشاری ایران برای ثبت موسیقی نواحی را در کنار
چهار جشن ایرانی را باید مهمترین گام در جهانیسازی میراث زنده ایرانی دانست.