الهام بهروزی: «بندر بند» عنوان تازهترین فیلم منیژه حکمت تهیهکننده و فیلمساز ایرانی است که همواره در آثارش به شکلهای مختلفی دغدغههای خود را در حوزه زنان به رخ کشیده است. این سینماگر که برای نخستینبار با ساخت فیلم «زندان زنان» فعالیت خود را به طور جدی در سینما آغاز کرد.
الهام بهروزی
«بندر بند» عنوان تازهترین فیلم منیژه حکمت تهیهکننده و
فیلمساز ایرانی است که همواره در آثارش به شکلهای مختلفی دغدغههای خود را در
حوزه زنان به رخ کشیده است. این سینماگر که برای نخستینبار با ساخت فیلم «زندان
زنان» فعالیت خود را به طور جدی در سینما آغاز کرد. در تازهترین ساخته خود یعنی
«بندر بند» دست روی سوژهای گذاشته است که نگاه اغلب منتقدان داخلی و خارجی را به
خود جذب کرده است.
این فیلم درام و اجتماعی که در سال ۹۹ تولید شده است، روایتگر
ماجراهای یک گروه موسیقی سهنفره جوان است که از شهرستان راه میافتد تا در یک مسابقه
موسیقیایی در تهران شرکت کند؛ اما در این مسیر درگیر ماجراهایی میشوند. این فیلم،
فیلمی جادهای، پر از چشماندازهای بهیادماندنی و مملو از موسیقی در میانه سیل خانمانبرافکن
در ایران است.
حکمت در این فیلم دست روی موضوع مهمی گذاشته است که امروز
به یک معضل جدی در ایران تبدیل شده است؛ سیلی که در اثر جنگلزدایی گسترده و بیقاعده
در ایران راه افتاده است و بسیاری را بیخانمان کرده… در این اثر تلاش شده تا
بخشی از ویرانگری سیل و عمق فاجعه محیط زیستی در ایران به تصویر کشیده شود. این
اثر به این بحران به خوبی پرداخته است و توانسته نگاههای زیادی را به خود جذب
کند. در «بندر بند» رضا کولغانی، پگاه آهنگران، امیرحسین طاهری و مهدیه موسوی به
ایفای نقش میپردازند.
گریس هان، منتقد سینمای جهان در یادداشتی درباره فیلم سینمایی
«بندر بند» ساخته منیژه حکمت به تهیهکنندگی منیژه حکمت و مهشید آهنگرانی فراهانی
که ۱۰ آذرماه ۱۴۰۰ اکران خود را آغاز کرده، نوشت: «مانند همه فیلمهای جادهای، این
فیلم نیز درباره یک سفر ماجراجویانه است و نه صرفا مقصد. اگرچه گاهی مفهوم مقصد نیز
در آن در دسترس است. یکی از تنها فیلمهای آسیایی که در جشنواره فیلم «میلولی»
امسال نمایش داده شد، محصول مشترک ایران و آلمان است و «بندربند» نام دارد. حالا، این
فیلم راه خود را به اتاقهای استریم کالیفرنیا رسانده است. منیژه حکمت، کارگردان فیلم
– که در جشنوارههای جهانی فیلم به خاطر فیلمهایش درباره زنان
ایرانی محبوبیت دارد (برای نمونه «جاده قدیم» – درامی حول محور خشونت جنسی) پس
از سیلهای ۲۰۱۹ ایران، یک داستان صمیمی دیگر را کارگردانی کرده است.»
وی در ادامه این نوشتار با بیان اینکه «بندربند» یک گروه موسیقی
سه نفره به همین نام را دنبال میکند، میافزاید: «این سه نفر مهلا (مهلا موسوی آهنگرانی)
باردار، شوهر ثابت قدمش امیر (امیرحسین طاهری) و دوست آزاده آنها، نوید (رضا کولغانی)
هستند و برای رویارویی با دیگر گروههای موسیقی در راه تهران هستند. اگرچه سفر آنها
با روحیه بالا آغاز میشود؛ اما امیدهای آنها مکررا از بین میرود. گروه در میان جادههای
سیلزده، پلهای ناتمام و تلفات مادی پیمایش میکند و با موانع استعاری و واقعی بیشتری
نسبت به آنچه در ابتدا انتظار میرفت، مواجه میشود. این یک فیلم جادهای ابزردی است
که بینندگان خود را به یک ماجراجویی احساسی میبرد تا جایی که اعضای گروه یکی یکی به
آخر خط میرسند و در هم میشکنند، مانند تکههای شکسته و رها شده یک خانه در سیل.
در این سفر محکوم به فنا، حکمت پیوسته دنیای باژگونهای را به
تصویر میکشد و گسترش میدهد. فیلم بین نماهای مدیوم کلاستروفوبیک در داخل ماشین که
در آن سه نفر آواز میخوانند، گریه میکنند و فریاد میزنند – تا نماهای طولانی بسیار گسترده
که وسعت منظره شکسته اطراف خود را پوشش میدهد، در نوسان است. نمای نزدیک از بسیاری
از چتهای ویدئویی و تماسهای تلفنی شخصیتهای اصلی نشاندهنده شکنندگی ارتباط آنها
با دنیای خارج است. از طریق دستکاری گسترده فضا، بیننده احساس میکند که آنها نیز
در ماشین با گروه بندر بند سوار شدهاند.
گریس هان در ادامه مینویسد: «برداشت زیبای بازیگر از شخصیت
مهلا در این فیلم قابل تحسین است. او بهخوبی بازیگری را با روحیه آزاد و همچنین مسوولیت
مادرانه واقعی خود ترکیب میکند. او خوشبینی ملایمی را در سراسر داستان حفظ میکند
و انرژی انفجاری نوید و ویرانیهای شخصیتی مکرر شوهرش را خنثی میکند. هنگام تماشای
او فراموش میکنید که او یک شخصیت خیالی است. عملکرد او به نوعی متناقض است. از یک
جهت، او در صبرش تقریباً بهسان یک ربالنوع است؛ اما عبارات او با ظرافتی شبیه انسان
همراه است.
عمق شخصیت مهلا نشاندهنده توانایی نادر خود حکمت در ابراز و
بیان موضوعات گسترده در قالب گفتوگوهای صمیمی است. حکمت بهجای نشان دادن منظرههای
فراگیراز ایران خارج از تهران، از ابهام جادههای پرپیچ و خم استفاده میکند. در این
حالت، آنها در حال «رفتن» نیستند، بلکه در حال «بودن» هستند. در این حالت است که
«بندربند»، هم ناامیدی و هم یک جریان پنهان جهانیتر از تجربه افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله
معاصر را در بر میگیرد: تجربهای که از امید تغذیه میشود؛ اما به طور مداوم به
دلیل محدودیتها سرخورده میشود. در مجموع، «بندربند» داستانی بدیع را بر محور امیدهای
نسل میلنیال یا همان نسل هزاره میچرخاند.»
الکس هیلی، منتقد سایت سونسرو، هم درباره فیلم «بندربند» که
این روزها روی پرده سینماهای کشور است، نوشته است: «فیلم تازهِ منیژه حکمت، به ما میگوید
چطور مهربانی و ایثار میتواند در زمانه بحران، نجاتبخش باشد.»
وی در ادامه این یادداشت مینویسد: «منیژه حکمت از تلاش خود
برای سفر در یک جغرافیای سیلزده نهایت استفاده را برای به تصویر کشیدن جمعیت آواره،
مناظر و تغییراتی که در اطراف آنها رخ میدهد، میبرد. این تصاویر تقریباً همیشه از
پنجرههای اتوبوس مشاهده میشود. این سیل جعلی نیست، «بندربند»، سه شخصیت داستانی را
در جادههایی دنبال میکند که در آن ویرانی حقیقی رخ داده است؛ همهجا ویران است، اما
غالب احساسات و فعالیتهای جاری درباره کمک به دیگران است. در حالی که این سه نفر در
خیابانها و جادههای سیلزده میچرخند و با مسیرهای انحرافی بیانتها روبهرو میشوند،
آرامش خود را حفظ میکنند و با هم آواز میخوانند، موسیقی مینوازند و سعی میکنند
روحیه خود را حفظ کنند و برای مسابقه آماده شوند.»
هیلی د توصیف صحنههایی از بندر بند تصریح میکند: «این سه
نفر در جاده، خانوادههایی را میبینند که مانند خودشان، زندگیشان را در یک ماشین
جمع کردهاند، در حالی که بهدنبال خانههای جدید میگردند. گلهای از گوسفندان در
میان جاده در حال حرکت هستند. گروه از خودرو همسایه آب میگیرد و به دیگران کمک میکند
تا حرکت کنند. در یک مقطع، گروهی از مردم در جادهای پر آب میرقصند، چه کار دیگری
میتوان کرد؟ حکمت تقریباً همه اینها را از پنجره اتوبوس به تصویر میکشد، تصاویری
که پسزمینه شخصیتهای اصلی داستان است و کمک بسیاری برای فهمیدن وضعیت سخت آنها میکند…»
این منتقد سینما در بخش دیگری از یادداشت خود با بیان اینکه
حکمت در این فیلم صحنه را از پشت در خانه ویرانشده قاب میکند، زنان بیرون، در گل
ولای ایستادهاند، میافزاید: «گروه به انتقال کودکان و والدینشان از خانههای سیلزده
به کمپهای سیلزدگان کمک و وسایل اضطراری را توزیع میکند. دردناکتر از همه زمانی
است که آنها برای برداشتن گیتار به خانه گیتاریست، که قبلا از سیل در امان بود، میروند.
گیتار در آب شناور است و نابود شده است. این اولین باری است که یکی از آنها به دست
کشیدن از امیدواری و یا تسلیم شدن نزدیک میشود. گیتاریست حتی به نظر میرسد که سعی
میکند خود را بکشد!»
هیلی با اشاره به اینکه بهدلیل اشتباهات
شخصی و خارج شدن از مسیر و مسدود شدن غیرمنتظره جادهها، حکمت به ما اجازه نمیدهد
تا مسیر این سه نفر را با تمرکز دنبال کنیم، بیان میکند: «اینکه آنها آیا در مسیرشان
اصلا پیشرفت کردهاند؟ نزدیک تهران هستند؟ آیا سیل فراگیر به این معنی است که آنها
زیاد جلو نرفتهاند یا اینکه اکنون کل کشور زیر آب است؟ اینها سوالاتی است که بیننده
نمیتواند در مورد آنها با اطمینان به خودش پاسخ بدهد. حکمت
در یادداشتهای مطبوعاتی «بندربند»، این موضوع را استعارهای از زندگی در ایران میداند،
جایی که شما دائما به دلیل موانع سیاسی متوقف میشوید؛ اما این یک تصویر واقعی و فرامرزی
از دنیایی است که ما در آن زندگی می کنیم: بر روی زمین معلق در فضا، جایی که هیچ راه
گریزی وجود ندارد و ما تنها میتوانیم امیدوار باشیم که مردمی که سر راهمان میآیند
به اندازه افرادی که شخصیتهای فیلم با آنها مواجه میشوند، مهربان و ایثارگر باشند.
این منتقد سینما در پایان یادآور
شد: وحشتناکتر آن است که فکر کنیم این تراژدی خاص چیزی است که با توجه به تأثیر فزاینده
تغییرات آب و هوایی، باید بیشتر و بیشتر انتظار حوادث مشابه آن را داشته باشیم. حتی
وقتی من که این مطلب را مینویسم، کالیفرنیا در حال سوختن در آتش است و سیل و طوفان
بخشهایی از جنوب ایالات متحده را ویران کرده است. این تنها شروع ماجرا است. با این
حال، «بندربند»، عمدتا نسبت به افرادی که سعی میکنند به کار خود ادامه دهند و در عمق
سختی آرامش خود را حفظ کنند، حتی وقتی که این کار غیرممکن بهنظر میرسد، خوشبین است.
آنها در موسیقی خود و در لحظات با هم بودنشان شادی مییابند، اگرچه تصاویر پایانی فیلم
شما را به این سوال میاندازد که آیا همه اینها فقط یک توهم بوده است یا خیر.»