دُرّ دیریاب معرفت و حاضر همیشگی محافل ادبی
دُرّ دیریاب معرفت و حاضر همیشگی محافل ادبی

الهام بهروزی: فعالان فرهنگی از جمله افرادی هستند که با کنش‌ها و حضور موثر خود در عرصه فرهنگ و هنر جامعه شورآفرینی و نقش مانایی را در محافل ادبی و فرهنگی ایفا می‌کنند.

الهام بهروزی

فعالان فرهنگی از جمله افرادی هستند که با کنش‌ها و حضور موثر خود در
عرصه فرهنگ و هنر جامعه شورآفرینی و نقش
مانایی را در محافل ادبی و فرهنگی ایفا می‌کنند. استان بوشهر در گستره خود زنان و
مردان گوهرشناسی را جای داده که با ادبیات و هنر نفس می‌کشند اما بسیاری از آن‌ها
تا لحظه مرگ گمنام می‌مانند. چون خیلی بی‌صدا در محافل ادبی می‌آیند و می‌روند. بی‌هیاهو
می‌خوانند و می‌شنوند. شاید هرگز شعری هم نگویند، داستانی هم ننویسند ولی همین
حضور پیوسته آن‌ها در نشست‌های ادبی خود شعر است، خود داستان است که در هر شرایطی
پای ادبیات ایستاده‌اند. پای دورهمی‌های ادبی که غربت خاصی در جامعه دارند.

مهری کرمی، یکی از همین زنان ادب‌دوستی بود که تا به یاد می‌آورم در نشست‌های
هفتگی انجمن دوستداران حافظ‌ شعبه بوشهر که به مدیریت عباس عاشوری‌نژاد، نویسنده،
حافظ‌پژوه و استاد دانشگاه در بوشهر برگزار می‌شد یا در محافل بازخوانی متون کهن
که به همت رضا معتمد، نویسنده، شاعر، استاد دانشگاه و مدیرمسوول «پیغام» تا پیش از
شیوع کرونا در دفتر این هفته‌نامه برگزار می‌شد، حضور فعالی داشت. این در حالی است
که این بانو سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در زندگی با مشکلات بسیاری دست و پنجه
نرم می‌کرد اما او با شعر روحیه و امید را در خود تزریق می‌کرد و به زندگی خود و
اطرافیانش همیشه با لبخند ملایمی زیبایی می‌بخشید.

کرمی شاید هیچ‌گاه مجال این را نیافت که خود کتابی را بنگارد اما
همیشه مخاطب خوانا و شنوایی برای کتاب‌های دیگران بود، چون زبان کتاب را نیک می‌دانست
و با او مانوس شده بود. این بانو همین امسال همزمان با ۱۴ تیر، روز قلم در آیینی
که به همت فرهنگسرای رمضان امیری با همکاری اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار
شد، به‌عنوان فعال فرهنگی استان و دوستدار اهل قلم پاس داشته شد. بی‌شک این فعالان
فرهنگی، الگوهایی ماندگار برای دوستداران شعر و ادب و گنجینه‌های ارزشمندی برای
تعالی فرهنگ استان به‌شمار می‌روند که با حضور کنشمندانه خود به تنومندی نهال
ادبیات فارسی کمک شایانی می‌کنند. کرمی گهگاهی مطالبی را در هفته‌نامه‌های «نصیر»،
«نسیم جنوب» و … منتشر می‌کرد اما بیشتر ترجیح می‌داد به جای نوشتن، بشنود و
بخواند و با حضور پیوسته خود به نشست‌های ادبی در مرکز استان جان ببخشد.

کرمی از جمله بانوانی بود که در شکل‌گیری انجمن قلم نقش ماندگاری را
ایفا کرده و در چندین دوره عضو هیات‌رئیسه این انجمن بود. او شوق وافری به مطالعه
کتاب داشت و هرگز نمی‌شد که از کتاب و شعر فاصله بگیرد. متاسفانه شامگاه یکشنبه، ۹
تیر ۱۴۰۱ این فعال فرهنگی پس از تحمل دوره طولانی بیماری جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.
درگذشت این بانوی فرهنگ‌دوست موجی از تالم و تاثر را در میان اهالی ادب و رسانه
استان بوشهر به‌وجود آورد و سکوت غم‌انگیز و حسرت‌باری بر این جامعه حاکم کرد.

مدیرمسوول هفته‌نامه «پیغام» بوشهر که مهری کرمی را «دُرّ دیریاب
معرفت» خواند، در خصوص درگذشت این بانوی ادب‌دوست بوشهری به بامداد جنوب گفت: در میان
زنان شاعر، نویسنده و کنشگر فرهنگی استان بوشهر، خانم مهری کرمی در نوع خود، شخصیتی
کم‌مانند بود. او را از اواخر دهه هفتاد به این‌سو می‌شناسم؛ یعنی همزمان با اوج‌گیری
فعالیت‌های مطبوعاتی و فرهنگی و ادبی در کشور و به پیروی از آن استان بوشهر. او نخست
در انجمن اهل قلم بوشهر خود را به جامعه ادبی شناساند، نه به‌عنوان شاعر یا نویسنده
که اگرچه دست به‌قلم می‌برد و گاه شعری یا یادداشتی کوتاه در مطبوعات منتشر می‌کرد،
چندان پرکار نبود یا اگر هم بود، خیلی بروز نمی‌داد.

رضا معتمد ادامه داد: باری او را بیشتر در انجمن اهل قلم به‌عنوان وردست
و کمک‌حال زنده‌یاد محسن شریف می‌شناختیم. او در برگزاری نشست‌ها و آیین‌های مختلف
ادبی و فرهنگی از جمله انجمن اهل قلم همیشه پای کار بود. بعدها در خانه مطبوعات، بعدترها
در نشست‌های انجمن‌های ادبی و شب شعرها و نشست انجمن دوستداران حافظ، همیشه یک صندلی
مخصوص خانم کرمی بود. او به ادبیات فارسی عشق می‌ورزید و هرکجا محفلی ادبی بود، از
دستش نمی‌داد.

این منتقد ادبی و شاعر در ادامه با اشاره به اینکه این اواخر یعنی در
بیش از یک دهه اخیر او را در حلقه چندنفره بازخوانی متون کهن هفته‌نامه پیغام می‌دیدم
آنجا که بزرگانی چون زنده‌یاد شریف و دکتر عاشوری‌نژاد و دکتر زمانی و مهندس ایزدپناهی
و حشمتی و دیگر عزیزان بدان رونق می‌دادند، افزود: او هم هر هفته می‌آمد، فروتنانه
با قامتی که کم‌کم زیر بار صدمات روزگار خمیده می‌نمود با این‌حال سرزنده و امیدوار
و به‌روز و با اعتماد به‌نفس‌. غالباً اهل شنیدن بود؛ اما اگر از او می‌خواستی که صفحه‌ای
از متن بخواند، با پوزشی از پیش، رد نمی‌کرد خواه نفثه‌المصدور باشد یا قابوس‌نامه
یا تاریخ بیهقی. می‌خواند و بسیار اوقات خوب هم می‌خواند. بعدها که خبردار شد که در
دبیرستان سعادت هم محفل‌های هفتگی شاهنامه‌خوانی برپا است، با اشتیاق تمام حضور یافت.

به گفته وی، خود خانم کرمی همیشه می‌گفت علاقه‌اش به ادبیات را مرهون
قصه‌گویی‌های مادربزرگ پدری‌اش است و از این مادربزرگ روایت‌ها داشت که گاه وقتی زودتر
از بقیه به نشست می‌آمد، بعضی‌هاش را برایم نقل می‌کرد. خواندن را اما می‌گفت وامدار
پدرش است که کارگر بود؛ اما خیلی دقت داشت که من بخوانم و همیشه با همان حقوق کارگری
برایم کیهان بچه‌ها می‌خرید و این‌گونه مرا با خواندن آشنا کرد و به همین سبب بود که
خانم کرمی تا همین اواخر هم از رمان خواندن دست نکشید.

این استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار با تاکید بر اینکه خانم کرمی کم‌نظیر
بود نه در شاعری یا نویسندگی که در انسانیت و مهربانی و مداراجویی و بردباری،
تصریح کرد: در بردباری‌اش همین بس که در طول بیش از یک دهه چند داغ و رنج بزرگ را به‌جان
خرید و دم‌برنیاورد. تنها یکی از آن داغ و دردها کافی است تا استوارترین آدم‌ها را
از پای درآورد اما او در برابر همه اینها کم نیاورد و با این همه ناسازگاری زمانه،
از کنشگری‌های ادبی و فرهنگی‌اش دست نکشید و شاید او این حضورهای فرهنگی را آبی بر
آتش آلام فراوان خود می‌دید و تسکینی بر دردها و بیماری ریز و درشت این چندسال اخیر
که هم حاصل رنج و مصیبت‌های گذشته او بودند و هم سرباری بر آن رنج و مصیبت‌ها.

معتمد با اشاره به اینکه کرونا که آمد، من نعمت حضور خانم کرمی و دیگر
دوستان را از دست دادم، یادآور شد: چندماهی را در گیج و منگی این محرومیت سپری کردم
و بعد تصمیم گرفتیم که نشست‌هایمان را دورادور و مجازی برگزار کنیم و باز هم خانم کرمی از اولین استقبال‌کنندگان
بود. او با طراوت و انرژی یک جوان و آگاهی ستودنی، در فضای مجازی هم مثل کنش‌های حضوری
و حقیقی کوشا بود. هم در اینستاگرام صفحه خودش را داشت و هم دیگر پیام‌رسان‌ها و معلوم
بود که در نشست‌های مجازی هم مشتاقانه حضور خواهد داشت اما دریغا که بیماری و ضعف جسمانی
به‌طرزی ناجوانمردانه پاگیرش شده بود و شمع وجود درخشان او را روز‌به‌روز بیشتر به
تحلیل می‌برد.

وی با ترسیم آخرین دیدار با این بانوی ادب‌دوست و فعال بیان کرد: آخرین‌بار
همین کمتر از یک‌ماه پیش وقتی او را در مراسم بزرگداشتش دیدم که به‌سختی می‌نشست و
به‌سختی نفس می‌کشید و به‌سختی حرف می‌زد، بند دلم پاره شد و ابری از نومیدی پیش چشمانم
کشیده شد؛ اما زود برخودم نهیب زدم که مروای بد نزنم و فکر بد نکنم. دریغا دیروز آن اتفاق تلخ افتاد
و سرنوشت چنین خواست که خانم کرمی عزیز، این زن مهربان صمیمی، بعد از استاد شریف دومین
شمع محفل ما باشد که به خاموشی می‌گراید.

این نویسنده و پژوهشگر در پایان یادآور شد: ما دوستی را از دست دادیم
که حضور و وجودش برای آرامش و آگاهی‌مان غنیمت بود. زنی مهربان که هیچ‌گاه ادعایی نداشت
و در هیچ محفلی برای سخن‌گفتن پیش‌قدم نمی‌شد اما هنر شنیدن و آموختن عجیب در وجودش
در تلألو بود. او در طی بیش از دو دهه در روشن نگاه‌داشتن چراغ محافل فراوانی بی‌مزد
و منت کوشید و هیچ‌گاه این کوشش‌ها را به رخ نکشید و بالعکس همواره سپاسگزار آنهایی
بود که به او برای خدمتگزاری به فرهنگ و ادب میدان داده بودند. از این نظر می‌گویم
که او دُر کمیاب یا دست‌کم دیریاب معرفت در زمانه ما بود و نبودنش مصداق راستین این
بیت رودکی است که «از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش».

یک روزنامه‌نگار دیگر هم در خصوص ویژگی‌های اخلاقی زنده‌یاد مهری
کرمی به بامداد جنوب گفت: مانا‌یاد مهری کرمی؛ بانویی مهربان، مودب و دوست‌داشتنی بود.
در حالی که در زندگی دشواری‌ها و تجربیات زیادی را متحمل شده بود اما در رفتارش متانت
و صبوری نشان می‌داد. بسیار مشتاق به دانستن و شنیدن بود. بسیار می‌خواند و در طول
حیاتش دائم در پی یادگیری در حوزه شعر و ادبیات بود. هر مراسم ادبی، فرهنگی و مطبوعاتی
که برگزار می شد، بانو مهری کرمی را در صف حامیان و شرکت‌‌کنندگان آن مراسم می دیدید.
در تمام نشست‌ها و کلاس‌های آموزشی خانه مطبوعات بوشهر، انجمن‌های ادبی شعر و داستان
از جمله محفل دوشنبه‌های شعر هفته‌نامه نسیم جنوب و بعدها نشست متون کهن هفته‌نامه
پیغام و دیگر انجمن‌های فرهنگی از جمله انجمن دوستداران حافظ دفتر بوشهر، چهره مهربان
و عمیق بانو در میان حاضران خودنمایی می کرد.

راضیه عقیلی‌مهر در ادامه با اشاره به اینکه او با دقت و توجه به سخنان
سخنران یا مطالب و آموزش‌هایی که در آن جلسه مطرح می‌شد تا پایان گوش فرا می‌داد،
افزود: با توجه به نقش و سابقه بانو کرمی در شکل‌گیری انجمن اهل قلم و با توجه به اینکه
او چندین دوره عضو هیات‌رئیسه این انجمن بود و همچنین حضور مستمر و متعهدانه وی در
روشن نگهداشتن و پررونق کردن نشست‌ها و محافل ادبی انتظار می‌رفت او را از سخنرانان
ثابت و وام‌دار این محافل بیابیم اما این‌گونه نبود و همان‌طور که اشاره کردم برعکس
او همیشه آرام و در سکوت با حضور دلگرم کننده‌اش، محل اتکای جمع فرهنگی استان بود.
حضوری چنان مستمر و پررنگ که اگر روزی بانو را در این محافل نمی‌دیدید، غیبتش احساس
می‌شد.

به گفته
وی، برخی انسان‌ها نیاز ندارند برای اینکه دیده شوند و برای اینکه شناخته شوند، در
محافل و در جمع، سخنرانی کنند یا چالشی برپا کنند تا دانش خود را به دیگران به رخ
بکشند؛ اما مهری کرمی با حضور مستمر و منظم و با هنر زیبای گوش فرادادن -هنری که این
روزها کمتر دیده می‌شود و همه فقط می‌کوشند که اظهار فخر و فضل کنند- سعی می‌کرد
که شنونده خوبی باشد و هنر خوب شنیدن را به ما آموخت. برخی از آثار و داستانک‌های زیبایش
را که در نشریات محلی استان چاپ می‌کرد، می‌خواندم. نوشته‌هایش برای من جذاب بود. حتی
تعریف‌هایش از انسان‌ها و گذشتگان برایم جذابیت داشت. چیزی در این نوشته‌ها و تعاریف
بود که آن را در مردمان امروزه کمتر شاهد هستم و آن عمیق بودن اندیشه و صبوری است.

عقیلی‌مهر
در خصوص اهمیت حضور این بانوی ادب‌دوست در محافل ادبی استان توضیح داد: شاید نتوان
حضور موثر بانو کرمی را که به گرمای نشست‌های ادبی و فرهنگی استان می‌افزود، به‌درستی
در این کلمات نشان داد اما تعهد و دغدغه وی در حضور مستمر و متعهدانه‌اش در نشست‌های
ادبی نشان از اهمیت و ارزش دادن او به فرهنگ داشت که باید در آن تامل کرد و نسبت به
این مهم اندیشید. به‌ویژه که این روزها به اهالی حوزه رسانه و فرهنگ استان به طریقی
دارد بی‌مهری و بی‌توجهی می‌شود. باید بدانیم فرهنگ و هنر معجزه ترقی و پیشرفت فکری
و تمدنی ماست. چیزی که بانو کرمی به خوبی از آن آگاه بود.

این
نویسنده و روزنامه‌نگار در پایان یادآور شد: حضور این بانوی ادب‌دوست در این محافل
مهر تائید و تاکیدی بود برای ما جوان ها که بدانیم و بنویسیم و بخوانیم. او حتی در
فضای مجازی به همان پررنگی حضورش در محافل نشان می‌داد. هر مطلب و یادداشتی که در فضای
مجازی برایش می فرستادم تایید و حمایت می کرد. اما این روزها مدتی بود تأییدهایش را
نمی‌دیدم و همین مرا دلگیر کرده بود و پرتوقع که چرا او مهر تائید همیشگی‌اش را برایم
ارسال نمی‌کند. برای همین در مراسم بزرگداشتی که به بهانه پاسداشت روز قلم برگزار شد،
در گوشش به او گفتم بانو مدتی است در اینستاگرام مرا لایک نمی‌کنی و او گفت کسالت دارم
اما چند ساعت بعد از مراسم یک قلب قرمز برایم فرستاد تا یادآوری کند که حواسم هست.